یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷

عشق بی عاشق

اینک همان فرداست ، می دانم که می آیی
خوشبختی آن ماست ، می دانم که می آیی
بعد از هزاران سال تنهایی و تنهایی
بعد از هزاران سال ، می دانم که می آیی
اعجاز انسانی و در این فصل تنهایی
تنهاترینم ، خوب می دانم که می آیی
آخر کجایی عشق بی عاشق
عاشقترینم من ، که می دانم که می آیی
باید بمانم منتظر در کوچه ای بن بست
تنها به این امید ، می دانم که می آیی

یکشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۷

اگه یه روزی دیدمت

من که همون قدیمیم چی شد که گفتی بد شدم

درسای سختو پس دادم ولی دوباره رد شدم



توی حساب کتاب شب یه جایی خط خوردگی داشت

چشمای بی معرفتت پای حساب ما گذاشت



من که نفهمیدم چی شد گفتی که راه آخره

گفتی فراموشت کنم اینا گناه سفره



هنوز چشام خشک نشده یادم به خنده هات میاد

بغضمو دلداری میدم دلم میگه تو رو میخواد



اگه یه روزی دیدمت یه روز از این روزای بد

فقط میخوام بهم بگی بگی چطور دلت اومد



اگه یه روزی دیدمت یه روز از این روزای بد

یه خورده آروم میگیرم وقتی که اشکت در اومد



بغضمو رو نمیکنم دستتو پس نمیزنم

حتی اگه نگام کنی نفس نفس نمیزنم



تموم اینا یه طرف خاطره هامونو بگو

تموم لحظه هایی که نشسته بودی روبرو



نه شونه های کوچیکت نه عشقی مونده یادگار

غرورمو مچاله کن تو هم منو تنها بذار



الهی قسمتت بشه زمستونای بی بهار

روزای پشت پنجره شبای تلخ انتظار


آقا من اعتراف به سرقت ادبی میکنم.این ترانک اونقدر قشنگ بود که من نتونستم از سرقتش خود داری کنم.هر چند مال یکی از دوستان خوبم به نام نیما مقدم هست که امیدوارم هرجا هست موفق باشه.

ساده

چه ساده باور کردم

چشمهای اهوراییت را
ولی ندانستم که
آن چشمها
دریچه ای بود
به سوی
.......